بعد از بحران اقتصادی 2008 کشورهای جهان جهت گیری سیاست های اقتصادیشان را تغییر دادند تا در برابر این دست حوادث مقاومت بیشتری پیدا کنند.
بازار نیوز - در کتاب آنچه اقتصاد از بحران آموخت مولف بر درس ها و سیاست های بعد از بحران اقتصادی 2008 می پردازد و نشان می دهد چگونه پس از این ماجرا سیاستگذاری ها تغییر کردند. در ادامه خلاصه ای اجمالی از کتاب آمده است:
▪️بحران اقتصاد جهانی در سال ۲۰۰۸ میلادی با همه نکات منفی خود درسهایی را هم برای اقتصاد به همراه داشت.
▪️در این میان آنچه بیشتر از همه مسائل حایز اهمیت است، اعتراف صندوق بینالمللی پول به ناکارآمدی سیاستهایی است که تا پیش از این به عنوان دارویی عمومی برای درمان اقتصادهای مختلف تجویز میشد.
▪️تمرکز کتاب «آنچه اقتصاد از بحران آموخت» بر سیاستهای اقتصاد کلان بعد از بحران است.
▪️این کتاب ثمره دومین گردهمایی صندوق بینالمللی پول بود که در آن جمعی از اقتصاددانان دارای سابقه مدیریت اقتصادی در سطوح ملی دور هم جمع شده بودند.
▪️کشورها پس از سال ۲۰۰۸ میلادی در مدیریت اقتصادی خود با چالش مواجه بودند و احساس میکردند، آموزههای علم اقتصاد در جریان متعارف آن نمیتواند چندان به آنها کمک کند. به همین جهت با شگفتی صندوق بینالمللی پول بدون اینکه فریاد بزند با صدای آرام از بازگشت و توبه از مسیر خود صحبت کرد.
▪️وقوع بحران ۲۰۰۸ میلادی از مجموعهیی از کاستیها در سیاستگذاری پولی پرده برداشت..
▪️یکی از دستاوردهای مهم بحران در بحث نرخ ارز این بود که در اقتصادهایی که از عمق مالی بالایی برخوردار نیستند و داراییهای با منشأ خارجی در آنها مهم و وسیع است، نباید بانک مرکزی به این سادهاندیشی در نرخ ارز اکتفا کند. بلکه باید مسوولیت بپذیرد و ورود فعال در بازار ارز داشته باشد.
▪️تمرکز بر مساله خلق اعتبار به جای تمرکز بر کلهای پولی هم درس دیگری است که در این کتاب بهشدت تصریح شده است.
▪️مثل گذشته نمیتوان به آزادی جریان سرمایه اکتفا کرد. ناچاریم سراغ ابزارهای مدیریت حساب و جریان سرمایه برویم.
▪️در شرایطی که پیش از بحران گمان میشد بانکهای مرکزی باید وظیفه خود را در ثبات قیمت انجام دهند تا بخش واقعی اقتصاد شروع به فعالیت کند، تولید رشد داشته باشد و به سطوح بالاتری از درآمد سرانه برسیم. در نخستین سال وقوع بحران، بسیاری از سیاستگذاران در مهد اقتصاد متعارف ناچار شدند از بانکهای مرکزی بخواهند که ورود پیدا کنند و برای نجات بخش واقعی اقتصاد به سیاستهایی روی بیاورند که اساسا سیاستهای مقبولی شمرده نمیشدند.
▪️جمعبندی در این کتاب از سیاستگذاری پولی صورتگرفته این است که تکهدفی در سیاستگذاری پولی جواب نمیدهد. تنها تمرکز بانکهای مرکزی بر کنترل تورم و… میتواند اقتصادها را با مشکل مواجه کند. همچنین منحصر کردن ابزارهای بانک مرکزی به مداخله نرخ بهره هم همان ناکامی را به دنبال دارد.