bazarnews

کد خبر: ۵۰۳۹۲
تاریخ انتشار: ۰۴ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۸:۲۱
در گفتگو با دانش آموخته دانشگاه هاروارد مطرح شد:
خوراک سیاستی فقط از مقالات علمی در نمی‌آید. ما اقتصاددان‌ها باید نقش خودمان را باز تعریف کنیم. کار ما فقط ارائه نسخه نیست. ما باید به فرآیند سیاسی احترام بگذاریم و حتی در آن دخیل شویم.
 
گروه اقتصاد کلان بازارنیوز: چهار دهه از انقلاب اسلامی می گذرد و دولت های مستقر تاکنون نتوانسته اند اقتصاد ایران را در ریل رونق و ثبات اقتصادی پیش ببرند. در تمامی این دولت ها اقتصاددانان حضوری پررنگ داشتند اما چرا تغییرات جدی صورت نگرفته است؟ چرا اقتصاددانان همواره نسبت به امتناع سیاست مداران از توصیه ها و مشاوره های آنان شکوه می کنند؟ علیرضا عبدالله زاده دانش آموخته دانشگاه هاروارد در این گفتگوی تصویری با اقتصاد نگار به این سوالات پاسخ می دهد که در چند بخش منتشر خواهد شد.
چرا اقتصاددان‌ها نمی‌توانند سیاست‌ها و برنامه‌هایشان را به کرسی بنشانند؟
فرآیند سیاست گذاری فرآیند دارای چالشی است. خیلی وقت‌ها فکر می‌کنیم سیاست‌ها در محیط اکادمیک باید طوری طراحی شوند که از شناسایی مسئله تا دستور نهایی به درستی اجرا می‌شود. ولی واقعیت در اغلب دنیا اینگونه نیست. باور‌های برخی اقتصاددان‌ها و فعالان مشکل دارد. آن‌ها باور دارند سیاست گذار به تمام اتفاقات و ایده‌ها توجه می‌کند، ولی واقعیت این است که سیاست گذار انقدر چالش و به هم ریختگی دارد که شاید این فرصت را نداشته باشد، شبکه‌های مجازی و اصناف و... هرکسی صدایی دارد و این صدا‌ها واحد نیستند و هرکس یک چیز می‌خواهد همین کار سیاست گذار را سخت کرده است. مثلا صادرکننده از دولت می‌خواهد نرخ ارز را بالا ببرد، وارد کننده می‌خواهد که نرخ ارز بالا نرود. کارگر می‌خواهد حقوقش بالا برود، همهمه ایجاد می‌شود.

در کشور ما چرا سیاستگذار غافلگیر می‌شود؟
دقیقا آموخته‌های جدید به این نگاه می‌کنند، ما، چون روش ایجاد تغییر را نیافته ایم، مشکلاتمان روی هم انباشته می‌شود و در نهایت مثل بمب ساعتی منفجر خواهد شد. ما قربانی مشکلات خودمان هستیم و البته تجربه مثبتی در این زمینه داشته ایم. تجربه‌ی حذف یارانه‌ها! عده‌ای به این نتیجه رسیدند که از مردم بخواهند خودشان تصمیم گیری کنند. چند عامل باید باشد که تغییر شکل بگیرد، ابتدا باید مسئله جدی شود.

 

چرا دولت کاری نمی‌کند؟
فکر می‌کنم این همهمه در این مورد بی نقش نیست. خود اقتصاددان‌ها حرف‌های متناقض می‌زنند تا جامعه که نیاز‌های متنوع دارند. وقتی در بحران قرار می‌گیریم، فکر نمی‌کنیم که چه کاری درست است، به تجربه‌های قبلی فکر می‌کنیم. دلار ۴۲۰۰ همان کاری بود که آقای احمدی نژاد کرد، همان کاری بود که هاشمی و حتی محمدرضا پهلوی کردند. تجربه‌ای که شکست خورده بود.



مشکل ما این است که خوراک سیاستی نداریم؟
خوراک سیاستی فقط از مقالات علمی در نمی‌آید. ما اقتصاددان‌ها باید نقش خودمان را باز تعریف کنیم. کار ما فقط ارائه نسخه نیست. ما باید به فرآیند سیاسی احترام بگذاریم و حتی در آن دخیل شویم. مثلا در حذف یارانه عده‌ای می‌گفتند بودجه مملکت به عنوان ستون نظام باید حفظ شود، ولی عده‌ی دیگری می‌گفتند، اگر ما یارانه‌ها را حذف کنیم، چه اتفاقی می‌افتد. برای خانواده ثروتمند یارانه خرج چند روز زندگیش است، اما برای خانواده فقیر شاید ۵ ماه زندگیش باشد؛ و نظرسنجی مردمی شکل گرفت که این کار حرفه‌ای بود.

برای سیاست هم می‌شود پایلوت اجرا کرد؟
دقیقا.. برای این که بتوانند خیلی از پارامتر‌های سیاستی را اندازه گیری و ارزیابی کنند در دنیا این کار را می‌کنند. یک سیاست ساده مثل همین یارانه را در نظر بگیریم. همین یارانه چه پارامتر‌هایی دارد. به چه کسی چقدر بدهیم و در چه مدت بدهیم که مشروط باشد یا نباشد. مثلا در کشور‌های دیگر یارانه را مشروط می‌کنند به این که مثلا بچه شما باید مدرسه برود و از خدمات درمانی مثل واکسیناسیون حتما استفاده کنید و...
نظرات کاربران
نام:
ایمیل:
* نظر: