bazarnews

کد خبر: ۴۰۵۵۴
تاریخ انتشار: ۰۶ آبان ۱۳۹۷ - ۰۹:۱۰
به راستی حیرت‌آور است که مواضع افراد در دو سوی میز ریاست تا چه حد تفاوت پیدا می‌کند!

گروه اقتصاد کلان بازار نیوز:

  • از تغییر جایگاه تا تغییر مواضع به بهانه افشاگری های علی ربیعی بعد ازمعزول شدن به قلم سید غلامحسین حسنتاش پژوهشگر ارشد اقتصاد

به راستی حیرت‌آور است که مواضع افراد در دو سوی میز ریاست تا چه حد تفاوت پیدا می‌کند! جناب اقای علی ربیعی بعد از معزول شدن از ریاست افشاگری‌های عجیبی می‌کنند. ایشان در مصاحبه‌ای فرموده‌اند: "سال 92 یک نفر 50 میلیارد پیشنهاد داد که مدیریت شستا را بگیرد." یعنی در واقع ایشان دارند از یک دزد صحبت می‌کنند . (بیچاره آن کسی که از دیوار مردم بالا می‌رود و جان خود را به خطر می‌اندازد و دزد هم خطاب می‌شود) آقای ربیعی از دزدی صحبت می‌کنند که حاضر است 50 میلیارد (لابد تومان) بدهد که یک پست را بگیرد یعنی شستا را طعمه‌ای می‌داند که لابد می‌تواند ده برابر این عدد را ظرف یکسال یا 4 سال از آن دربیاورد یعنی از آن دزدی کند دزدی که آنقدر هم ضد ملی است که به 30 میلیون بازنشسته ضعیف تامین اجتماعی که شستا باید برای پرداخت حقوق ناچیز بازنشستگی آنها منابع تامین کند هم رحم نمی‌کند و نمی‌رود سفره خود را جای دیگری پهن کند که حداقل اینقدر مستقیم دستش در جیب این این ضعفای محجوب نرود.دزدی که آنقدر وقیح است که از "عباد" جناب ربیعی هم نمی‌ترسد و آنگاه جناب ربیعی به سادگی از کنار این می‌گذرد و نمی‌گوید که چرا با چنین دزدی دست به یقه نشده است و نمی‌فرمایند که این سارق الان کجاست و آیا اگر دستش از مچ قطع نشده حداقل از منابع عمومی قطع شده است یا نه و نمی‌فرمایند که همان موقع اگر یقه چنین سارق وقیح دشمن ملتی را هم نگرفته است آیا حداقل او را به مرجعی معرفی کرده است یا نه و نهایتا نمی‌فرمایند که اگر اهل چنین برخوردهای قاطعی با چنین سارقینی بودند پنج سال وزیر می‌ماندند یانه؟ ایشان همچنین فرموده‌اند که: "آدم شناخته شده‌ای قبل از رای اعتماد گفت 125 رای پیش من است و از من یک کار خواست" " گفت هیئت امنای تامین اجتماعی بماند" . این حرف ایشان هم در واقع معنایش این است که سارقینی دیگری هم هستند که قادرند رای 125 نماینده را بخرند و به شرطی که پول گنده‌ای در جیب ایشان ریخته شود (باز هم از جیب بازنشستگان) تا بخشی از آن را صرف خرید رای کنند و باز معلوم نیست ایشان چه برخوردی با چنین سارقی کرده است. تردیدی نیست که چنین سارقینی فراوان وجود دارند اما لو دادن تلویحی و ناقص آنها فقط شبهه فرافکنی جناب ربیعی برای پوشاندن ضعف عملکردشان را بوجود می‌آورد(یعنی علت برکناری چیز دیگری بوده است)، مگر آنکه مرد و مردانه افشای کامل کنند و بگویند مسئولیتشان در حذف چنین سارقینی چه بوده و چگونه ایفا شده است.

نهاد گرایان چه میگویند ؟
زهرا رضوی
پژوهشگر اقتصادی
مدتی است اقتصاددانان نهادگرا و نئوکلاسیک نظرات خود را در مورد اوضاع اقتصادی کشور در تلگرام منتشر می کنند. در این میان چند بار دیده ام اقتصادخوانده ها سؤال می کنند اقتصاددانان نهادگرا چه می گویند؟ راه حل آنها برای بهبود اوضاع نابسامان اقتصادی چیست؟ چرا فقط انتقاد می کنند و از این موارد.

نکته بسیار مهمی که وجود دارد این است که اگر کسی از بازار، مقررات زدایی، اصلاح قیمتها و .... سخن بگوید برای همه ما اقتصادخوانده ها طبیعی است و سؤال نمی کنیم این همه که گفتی، یعنی چه . چراکه از همان روز اول با این ادبیات آشنا شده ایم. تفوق اقتصاد نئوکلاسیک درحالی در دانشگاه ها مشاهده می شود که اساتید رشته اقتصاد به آن عنوان علم اقتصاد می دهند و هرچه مخالف آن است را غیر علمی می نامند. این در حالی است که اقتصاد نئوکلاسیک تنها بخشی از دانش اقتصاد است.

اکنون که اقتصاد خوانده ها سؤال می کنند اقتصاددانان نهادگرا چه می گویند، قابل درک است. چون اصلا با ادبیات نهادگرایی آشنا نیستند و چه خوب است حداقل کتابهای مهمی را که در این زمینه «ترجمه شده» است را مطالعه بفرمایند. در هر حال اقتصادنهادگرای جدید یک بحث مهم دارد و آن این است که اگر شما بخواهید از اقتصادنئوکلاسیک برای جامعه تان استفاده کنید قبل از آن باید بسترهای مناسب برای استفاده از آن را فراهم کرده باشید. به ما می گویند آموزه های اقتصادنئوکلاسیک در کدام شرایط نهادی قابل اجراست و در کدام شرایط جواب نمی دهد. البته برخی از مفروضات نئوکلاسیک مانند عقلانیت کامل را هم زیر سؤال می برند.

برای مثال به ما می گوید خصوصی سازی تحت هر شرایطی به بهبود وضعیت یک کشور منجر نمی شود و اگر بخواهیم خصوصی سازی را به طور موفق اجرا کنیم باید چه شرایطی را داشته باشیم و چه شرایطی را در نظر بگیریم(برای مثال رجوع کنید به مقاله اقتصاد نهادی جدید و توسعه جهان سوم، نورث 2000،  در کتاب نهادها و توسعه، ترجمه محمود متوسلی و همکارا). قطعا این به معنی داشتن یک اقتصاد دولتی نیست. جالب است عده ای هرکه را به هر زبانی از دولت سخن بگوید مارکسیست و سوسیالیست می خوانند. این نه تنها اقتصاد دولتی نیست بلکه نکات بسیار مهمی است که خواننده نمی تواند اهمیت آنها را انکار کند. به ما می گوید اقتصاد نئوکلاسیک که اقتصاد را علم تخصیص منابع تعریف می کند یک علم توسعه نیست. شرایط ایستایی را تصور کرده است. اما برای توسعه یافتن،  نیازمند دانستن بسیاری چیزهای دیگر و از جمله شرایط خاص هر کشور هستیم.

به ما می گوید « قیمتها مهم است» باید جای خود را به « نهادها مهم است» بدهد. یکبار دیگر این به معنای نقض قانون عرضه و تقاضا نیست. اما به ما می گوید اکسیری به نام قیمتها وجود ندارد که قادر به بهبود کلیه شرایط باشد. «قیمتها را اصلاح کنید » تنها تحت شرایط ویژه ای کاربرد دارد(برای مثال رجوع کنید به مقاله ویلیامسون در سال 2000: اقتصاد نهادی جدید- دستاوردهای گذشته و نگاهی به فرارو). به این معناست که در شریطی که ماشینها مصرف سوخت بالایی دارند، حمل و نقل عمومی کارا نیست و بنزین یک کالای ضروری -و نه عادی –است – و می دانیم کشش قیمتی این دو با هم متفاوت است-، اگر قیمت بنزین بالا برود در مصرف آن تغییر چندانی رخ نمی دهد. چون مصرف کننده مجبور است برای حمل و نقل از بنزین استفاده کند. ضمنا به علت افزایش قیمت کلیه کالاهای مصرفی و خدماتی یک بار دیگر قیمت نسبی بنزین کاهش می یابد. به علت بزرگ بودن دولت و افزایش هزینه های دولتی برای تصحیح سیستم حمل و نقل بودجه ای باقی نمی ماند. پس اینها بدین معنا نیست که باید بدون اصلاح قیمت انرژی یا آب مصرف آنها را کاهش داد. بلکه بدین معناست که تا ایرادات ساختاری برطرف نشود تغییر قیمت هیچ هنری نخواهد داشت. بدین نحو دورهای باطل توسعه نیافتگی خود را نشان می دهد که باید شکسته شوند. کدامیک از این شرایط است که بارها و بارها در کشور ما آزمون نشده ؟ بنابراین اقتصاد نهادی جدید نه تنها آموزه های نئوکلاسیک را زیر سؤال نمی برد بلکه به دنبال ایجاد شرایطی است که بتوان این آموزه ها را به کار بست و این خود یکی از دلایلی است که از دولتی قدرتمند سخن می گوید. و مهمتر از همه به ما می گوید تمام کشورهایی که خود را لیبرال و طرفدار بازار آزاد معرفی می کنند از این معبر عبور کرده اند و اکنون نیز هر زمان که لازم باشد آموزه های بازار را به کناری می نهند. برای مثال به بیست و سه گفتار درباره سرمایه داری نوشته چانگ رجوع کنید.

با همین دانش حداقل متوجه می شویم چرا پیروان اقتصاد نئوکلاسیک که خود را «علمی» هم تلقی می کنند ، هیچگاه نتوانسته اند از این علم برای  بهبود شرایط کشور ایران استفاده کنند .(کانال انجمن اقتصاددانان ایران)

 

برچسب ها: علی ربیعی ، اقتصاد ، دزدی
نظرات کاربران
نام:
ایمیل:
* نظر: