bazarnews

کد خبر: ۹۰۷۷۰
تاریخ انتشار: ۱۴ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۴:۳۰
پتروشیمی آبادان روزهای پرفراز نشیبی را گذرانده است آتش سوزی و مشکلات متعدد این مجموعه را به حد ورشکستگی رساند اما به یک باره و در یک مقطع زمانی این مشکلات حل شد و درنهایت به سوددهی رسید.

آبادان همواره در حوزه انرژی شهری صاحب‌نام بوده و نام آن با پالایشگاه و پتروشیمی گره‌خورده است. دلیل آن‌هم وجود یک پالایشگاه و یک پتروشیمی در دل شهر است، صنایعی که شعله‌های آن چشم هر توریستی که تازه‌وارد شهر شده باشد را به خود جلب می‌کند.

پتروشیمی آبادان یک آتش‌سوزی را طی سال‌های گذشته تجربه کرد و پس‌ازآن نیز وارد مشکلات زیادی شد که آن را تا حد ورشکستگی پیش برد اما به‌یک‌باره برگشت و درنهایت به مرحله سوددهی رسید. همین موضوع بهانه‌ای شد تا چگونگی کار و توضیحاتی را از محسن علوی مدیرعامل آن جویا شویم و با وی به گفت‌وگو بنشینیم.

چه زمانی وارد مجموعه پتروشیمی آبادان شدید؟

قبل از هر چیز باید این را بگویم که از اینکه رسانه‌ها درمجموعه ما حضور پیدا کنند استقبال می‌کنم، اهل چند برابر نشان دادن کارها و اطلاع‌رسانی آن نیستم و درمجموع حضور اصحاب رسانه باعث خوشحالی من می‌شود و درب مجموعه ما نیز همیشه به روی خبرنگاران باز است و پذیرای اصحاب رسانه هستیم.

من متولد 1353 و اهل آبادانم و از خیلی‌ها در شهر بومی‌ترم و سختی‌های بیشتری هم کشیدم، دو تا از دایی‌های من در همین منطقه شهید شده‌اند. از سال 78 در پتروشیمی آبادان استخدام شدم و 22 سال است که در این مجموعه هستم. از کف کارخانه کار را شروع کردم و پیش‌ازاین نیز هیچ‌وقت پشت‌میزنشین نبودم و گوشه به گوشه این شرکت را می‌شناسم و به نفرات شرکت نیز شناخت دارم.

در بخش فرایند، معاون اداره و مدیر خدمات فنی بودم . خدمات فنی مغز متفکر شرکت‌ها است، مدیر مجتمع نیز بودم. از اسفند 1397 پس از نهضتی که توی شستا به وجود آمد و به نام نهضت شایسته‌سالاری معروف شد، مدیرعامل پتروشیمی آبادان شدم. یادم میاید که رزومه‌ها را جمع کرده بودند و از هر کس که فکر می‌کرد می‌تواند مدیرعامل پتروشیمی آبادان بشود رزومه گرفته بودند. آزمونی برگزار شد که از کنکور هم سخت‌تر بود و شامل موارد مختلف فنی، زبان تخصصی و غیره بود و کمیته انتصابات و غیره را گذراندیم تا بالاخره شدم اولین مدیرعامل بومی پتروشیمی آبادان. فکر می‌کنم تابه‌حال بدترین شرایط پتروشیمی آبادان را من تجربه کرده‌ام و پیش‌ازاین نیز فقط زمان جنگ چنین مشکلاتی داشت و تفاوتش این بود که آن موقع شرکت مثل پالایشگاه آبادان دولتی بود و مدیرعامل دغدغه حقوق و پول را نداشت ولی شرایط زمان من این‌گونه نشد.

بعد از آتش‌سوزی واحد 600 پتروشیمی آبادان، شریان اصلی تولید محصول ما که همان PVC هست قطع‌شده بود و مواد میانی که مصرف می‌کردیم را میفروختیم و مجموعه را با وام و کارهای دیگر سرپا نگه‌داشته بودیم. علی‌رغم این مشکلات یک ماه حقوق پرسنل عقب نیفتاد و هیچ نیرویی هم کم نکردیم. نگاه من به شرکت متفاوت بود و به شرکت عرق و تعصب داشتم و اجازه ندادیم تأخیر در پرداختی ما به یک ماه برسد. به پالایشگاه، تأمین اجتماعی و اداره گاز بدهکاری داشتیم که بخش زیادی از آن قبل از من ایجادشده بود. حساب‌های ما بسته‌شده بود و اداره برق نیز قصد بستن حساب‌های ما را به دلیل بدهی داشت.

مسائلی نظیر تعطیلی نوروز و سیل به مشکلات اضافه کرد اما کار را اواخر اردیبهشت 98 ادامه دادیم، مشکلات سیر پیشرفت پروژه را عقب مینداخت. قرارداد پیمانکار بهمن‌ماه تمام می‌شد و نیمه دوم اسفند 98 بود که خودمان به پروژه ورود کردیم و نیرو آوردیم و پروژه را شبانه‌روزی کردیم. شب‌هایی بود که در شرکت می‌خوابیدیم تا پروژه متوقف نشود و تعهدی دادیم که تا پایان اردیبهشت‌ماه پروژه بازسازی واحد 600 تمام شود. مشکل کرونا و نوروز نیز مجدداً به کار اضافه شد اما گفتیم حیات پتروشیمی آبادان به این پروژه هست، ستادی‌ها را کم کردیم ولی پروژه را تعطیل نکردیم. روز و لحظه سال‌تحویل 3 ساعت وقت استراحت دادیم و مجدد کار را ادامه دادیم. بعدازآن مجموعه مانند بیماری بود که بعد از دو سال به هوش آمد و علائم حیاتی خودش را بروز داد. پس از چندین سال و در مرداد 99 مبالغ جاری را به پالایشگاه پرداخت کردیم. شستا و تاپیکو توی این مدت واقعاً پتروشیمی آبادان را حمایت کردند. ازنظر اجرایی بعد از یک سال کار ما نتیجه داده بود و چرخه تولید ما برقرار شد. بدهی‌ها سنواتی خودمان را به تأمین اجتماعی تقسیط کردیم و در حال پرداخت هستیم. در حال رایزنی با پالایشگاه هستیم و داریم به فرمولی می‌رسیم که نحوه پرداخت بدهی‌ها را مشخص کنیم البته در حال حاضر نیز هرماه حدود 20 میلیارد تومان درماه به پالایشگاه پرداخت می‌کنیم.

درنهایت بعد از 60 ماه پتروشیمی آبادان سودآور شد و این روند خدا رو شکر ادامه دارد. ما باید در روز 200 تن گاز از پالایشگاه دریافت می‌کردیم. اوایل دیدگاه به این قضیه منفی بود و فکر می‌کردند اگر خوراک به پتروشیمی بدهند پتروشیمی پولی نمی‌دهد اما دیدگاه را تغییر دادیم و الان به شکلی است که هرچقدر در توان دارند خوراک می‌دهند. این موضوع نیازمند کار بود و به‌راحتی به دست نمی‌آمد.

روزهای خوب و روزهای بد پتروشیمی آبادان را تجربه کردم. مدیرعامل موفق هم قبلاً داشتیم مانند آقای "بارول" که کارهای بسیار بزرگی نیز انجام داد. انجام کارهای بزرگ نیز زمان می‌خواهد و توی کوتاه‌مدت میسر نیست. اکنون چرخ مجموعه پتروشیمی آبادان دیگر ایستاده نیست و می‌چرخد و برای این اتفاق خیلی تلاش کردیم. توانستیم پتروشیمی آبادان را به سود برسانیم و حقوق و اضافه‌کاری‌های پرسنل را به‌موقع پرداخت کنیم. پرسنل را نیز در سود شریک کردیم و هرچقدر فروش بیشتر شود عایدی پرسنل نیز بیشتر می‌شود. وام کم‌بهره نیز برای تمام پرسنل در نظر گرفتیم. بر اساس طرح طبقه‌بندی مشاغل حق گروه‌های شغلی را دادیم که شامل 500 نفر از پرسنل می‌شود. دو سال سخت بر من گذشت و سختی‌های زیادی دیدم که شاید واقعاً حق من نبود.

برچسب ها: پتروشیمی ، آبادان ، انرژی
نظرات کاربران
نام:
ایمیل:
* نظر: